74

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

همه اش برميگردد به تجربه، به اينكه چقدر از تجربه هات ياد گرفتي، يادت بيايد که هر اتفاق چه پيامدهايي دارد، كه تو را تبديل به چه كس و چه چيزي ميكند. 

بر ميگردد به اينكه آن تجارب را چگونه و در چه شرايطي بدست آوردي، در حقيقت من هرگز در زندگي راهنماي درستي نداشتم، مثلا هرگز مادر و پدرم نتوانستند عواقب كارها را بسنجند و منع يا تشويقم كنند، هربار بايد با آزمون و خطا جلو ميرفتم، مي افتادم زخمي ميشدم ميشكستم و بعد دوباره خودم دست میگرفتم به زانويم بلند می شدم و ادامه میدادم. اولين درسم هم همين بود! كه در زندگي ات فقط خودت هستي، مسئول تمام كارها خودت هستي و خودت تنهايي عواقب همه شان را به دوش ميكشي، كسي دستت را نميگيرد، مرهمت نميشود، هميشه همه جا در بدترين شرايط تو با خودت تنها هستي.

پناه نبر! به هر قیمتی ادامه نده! بگذار زندگي راهش را برود تو هم در كنارش.

آنروزها را يادم ميآيد كه در زندگي ايي افتاده بودم پر از نخواستن و بي تفاوتي، پر از حس هاي مرده، پر از فضاهاي مسموم يك رابطه ي مريض، وقتي ساكم را ميبستم تا براي هميشه از آن زندگي بیرون بيايم با خودم قول دادم در رابطه اي كه در آن درك وتوجه و علاقه وجود ندارد نمانم. به خودم قول دادم خودخواه نباشم و با آدم خودخواه زندگي نكنم. امروز خيلي سال از آن قول ها ميگذرد و اگر صد سال دیگر هم بگذرد هنوز ترجيح ميدهم در تنهايي با خودم آشتي باشم تا در رابطه هاي ناقص و آدم هاي مسموم ادامه بدهم. 

به خودم قول داده بودم از عشق وقتي مقهور زوال روزمرگي ميشود نگهداري كنم و از آن اتفاق والاتري بسازم با ادامه دادنش. كه روزمرگي ما را در ما ميميراند، قول داده بودم اما به شرطي... به شرط اينكه تا آنجا كه دو طرفه اين نگهداري ادامه پيدا كند. يكروز ديدم من تنها مانده ام، با آدمي كه ديكر نميشناسمش، آدمي كه در اوج سختي هاش بدون هيچ گلايه و انتظاري كنارش بودم وقت رسيدن روزهاي خوبش، به خودخواهي رسيده بود و باعث شد از خودم بدم بيايد. بقول عباس كيارستمي ما در رابطه با دو نفر آشنا ميشويم يكي اول رابطه كه پر شور و هيجان است و ديگري پانزده سال بعد كسي كه ديگر نميشناسيمش. 

اينها را گفتم تا بفهمي تو براي خودت كافي هستي دختر جان، اگر در همچين رابطه اي گير افتادي به خودت قول بده، تجربه هات را بخاطر بياور، بيا بيرون در را ببند و زندگي كن آنطور كه لايقش هستي. هيچكس در اين دنيا آنقدر ارزش ندارد كه برايش خودت را ببازي.

از یادداشت های خانم پاپن هایم...
ما را در سایت از یادداشت های خانم پاپن هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : papenhaymo بازدید : 180 تاريخ : شنبه 2 آذر 1398 ساعت: 16:46