باید خودمان را بیشتر می شناختیم

باور کنید یا نه، آدم ها الان قیمت دارند. یکی 1 سکه قیمت دارد، آن یکی 200 دلار و یکی دیگر به اندازه سفر به کره، چین یا کوفت و زهر مار قیمت دارد. اگر باور ندارید بیایید کنارم بنشینید و ببینید که ما چطور به آدم های بزرگ پیشنهاد میدهیم و آنها را می خریم برای خودمان. باور کردنش سخت است ولی شما هم می توانید آدم هایی که می خواهید را بخرید، فقط به این شرط که طرفدار اخلاقیات نباشید، حتی جایی ممکن است برای بدست آوردن کسی تنتان را هم بفروشید. نه اینکه پول بگیرید! نه، شما خودتان را میفروشید برای چیزهایی بیشتر از پول.

ساده هم نیست و اصلا چه کسی گفته که ساده است؟ کافی است با آن کنار بیایید و تبدیلش کنید به عادت، اینطور روزها سخت نمی گذرد تازه گاهی از موفقیت هایی که انسانیت آنها را بدست نمی آورد و با کنار گذاشتنش بدست می آورید لذت هم می برید.

باور کنید یا نه الان آدم ها قیمت دارند و می شود آنها را خرید، فقط باید مظنه زدنتان قوی باشد، تیرتان را برای پرنده ای شلیک کنید که جانش اندازه گلوله تان باشد. آنوقت آدم های سخت هم رام می شوند، یکی دیگر می شوند، در دو قدمی شما، و در نظرها بسیار دور، آنقدر که هیچ کس گمان نمی کند پشت پرده ای هم هست! شما به آنها شلیک کرده اید، آنها زخمی و خلع سلاح شده در کنارتان هستند.

باور کنید یا نه آدم ها با هم دست به یکی می کنند، برای منافع مشترکشان و اصلا مهم نیست که باید روال چگونه باشد، شما فقط باید توانایی خرید آدم ها را در پشت پرده ها داسته باشید، آنوقت آنها در دستانتان، در مشتتان هستند مثل سگهای گرسنه که باید آنها را سیر نگه داری.

شما منیفستی را در دست دارید که بعد از قدرت قرار است دیگران برایتان اجرایشان کنند.

باور کنید یا نه، آدم ها اینروزها قیمت دارند! و در واقع هیچکس نمی داند با کدام دام به تله می افتد ولی هرکس بر اساس آز هایی که دارد بالاخره در دام شما می افتد شک نکنید.

از یادداشت های خانم پاپن هایم...