پریوش خانم،
مثل همیشه پشت میز کارم نشسته ام و به این فکر میکنم آدم نباید با یک تلنگر از درون و بیرون بپاشد! اتفاقی که تقریبا هر روز برای من میافتد!
نباید آخرین سیگارش را با ناامیدی شریک شود. وا بدهد به این و آن. اصلا باید بلد باشد چطور در مصایب زنده بماند. بله، امروز می خواهم با همین امیدهای مذبوحانه روزم را تمام کنم، می خواهم بگویم آدم باید تنها، ساکت، صبور و شجاع زندگی کند، برای چه نمیدانم! فقط فکر می کنم اینطور زیباتر است.
از یادداشت های خانم پاپن هایم...برچسب : نویسنده : papenhaymo بازدید : 126