241

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

زندگی در هیچ زمینه ای راحت نیست. لاقل برای من. برای خیلی ها به اندازه ی کار کردن هر روزه شکمشان راحت است اما در همین مورد هم من با خواهش و التماس و تملق گویی و چاپلوسی که جقدر زیبایی، دوستت دارم، بیا این گوجه، انجیر، آلو، زیتون ها برای تو، کارم را هر دو سه روز یکبار پیش میبرم.

اینها همه اسمش دغدغه است، و اگر میخواهید بخندید به دغدغه هام! بخندید. اما من باید هر روز حواسم به الفبای زندگیم قدم به قدم باشد که همه چیز درست و به موقع پیش برود و برای همه شان باید باج بدهم تا کار کنند و کمک کنند.

الان داشتم یک گوجه ی بزرگ را گاز میزدم، نه سیب یا موز یا نارنگی. یک گوجه ی درسته! همکارم زیر چشمی با تعجب از کنارم گذشت و توی چشمهاش این سوال مثل بیلبورد نوشته بود کی گوجه گاز میزند به عنوان میان وعده؟ میخواستم بیلبورد زا از چشمهاش در بیاورم بیرون پاره کنم بگویم من! چون یبسم! یبس! میفهمی؟

مدیر جدیدم ارزیابی ام را سه نمره کم کرده، باید بهای نفرتمان را هم پرداخت کنیم؟ آن هم با حقوق؟ نمیشد جور دیگری باشد؟ میگویم شخصیت شما کمال گرا است. من کارهام را خوب انجام میدهم، شما چه انتظاراتی داشته اید که انجام نشده یا درست انجام نشده؟ میشود در مورد کارهام فیدبکی داشته باشم؟ بعد نگاه میکند به خدماتی میگوید مگر این نمره کم است؟ و جوابم را نداد. بله اینطوری باید در اینجا زندگی کرد. بی چراغ و با دهانی مرده باید زندگی کرد. بین ترسوها و عقده ای ها و بدبخت ها.

راه بسیار عالی پیدا کرده ام برای کنار رفتن آدم هایی که دلتان نمیخواهد دیگر سراغی از شما بگیرند و به نوعی دست از سرتان بردارند! ناله کنید! تا میتوانید در مورد همه چیز مثل من ناله کنید! بی پول باشید، دغدغه تان در تمامی حرفها پول باشد و افسرده باشید، از زمین و زمان گله کنید. همه بدند و به شما بدکرده اند. یک قربانی تمام عیار باشید و دیگر اجازه بدهید رهایی و دوست نداشتن به آرامی مثل سرم وارد رگ رابطه تان شود و تمام. خلاص میشوید.

از یادداشت های خانم پاپن هایم...
ما را در سایت از یادداشت های خانم پاپن هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : papenhaymo بازدید : 83 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 8:06