248

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

از پنجشنبه یک روز در میان شروع کرده ام به ورزش کردن. تصمیم گرفته ام ورزش را بعنوان یک عضو جدایی ناپذیر در زندگی ام راه و ادامه اش بدهم! درست است که دیر به این فکر افتادم و فاصله ام با چوب خشک یک تار مو ست اما به هر حال به خودم آمده ام. دیروز بعد از اینکه رفتم پیش تراپیستم و او مهر تایید به تمام رفتارهام زد با حس رضایت خاطر زیر باران رسیدم خانه، لباس های ورزشی ام را پوشیدم و با شبکه جم فیت شروع کردم ورزش کردن! به صورت کاملا مشهودی داشتم زیر تمام حرکت ها پاره میشدم و به این فکر میکردم که باید دوام بیاورم، بین انتخاب حرکات آسان و سخت هم حرکات ساده را انجام دادم. در آخر مربی توضیح داد که اگر برایتان سخت است یکهو از سر جایتان بلند شوید اینگونه با کمک صندلی و مطمئن شدن از داشتن تعادل از جا برخیزید! احساس تحقیر و ناتوانی بهم دست داد وقتی فهمیدم این برنامه برای سنین بالاست.

به علت دو کیلو افزایش وزن یک لیوان شیر دارچین را با بشقاب لذیذ شام عوض کردم و تا شب به در و دیوار نگاه میکردم و زندگی بنظرم بیهوده تر از همیشه بود چون حتی نمیشد پفکی بستنی سق زد! دیدم بیداری در این وضعیت بی فایده است، خودم را انداختم روی تختم و خوابیدم.

صبح با صدای باران بیدار شدم و در تاریکی به صدایش که میخورد به کانال کولر گوش دادم، کمی در همین وضعیت ماندم بعد به دوستانم پیغام دادم که بیدار شوید باران می آید دیر حرکت کنیم در ترافیک میمانیم. با این حال دیر راه افتادیم و در راه کارامل ماکیاتو بیرون بر سفارش دادیم و به دیر رسیدنمان توجه نکردیم.

از یادداشت های خانم پاپن هایم...
ما را در سایت از یادداشت های خانم پاپن هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : papenhaymo بازدید : 156 تاريخ : پنجشنبه 13 بهمن 1401 ساعت: 5:24