313

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

حالا نوبت بار هستی میلان کوندراست. مثل ترزا در آینه به خودم نگاه میکنم اما من هیچ شبیه مادرم نیستم. با این حال در داستان ها زندگی می کنم. رو بر میگردانم به مادرم می گویم این زندگی بار زیادی روی دوشم گذاشته و من خسته ام. خسته ام با این حال میدانم نه گریه کردن نه چنگ انداختن نه تقلا کردن فایده ندارد. قضیه خانه، رفتنم، اینکه سه ماه دیگر او میرود اینکه همه ی زندگی ام معلق است ... از لحاظ ذهنی فرسوده شده ام و به ستوه آمده ام و دلم برای خودم می سوزد که هیچ راه چاره ای جز تحمل و نظاره کردن ندارم. من هر چه که در این زندگیمی نویسم انگار روی شنهای ساحل است! با یک موج پاک میشوند.

از یادداشت های خانم پاپن هایم...
ما را در سایت از یادداشت های خانم پاپن هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : papenhaymo بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1402 ساعت: 21:45